طرح طلایی چیست؟ مسیر اختصاصی زندگی، رابطه و کسب و کار تو
موفقیت در ایران امروز – فانتزی یا واقعیت؟
بدون شک در بهترین روزهای ایران به سر نمیبریم! از یک طرف رشد فناوری و اینترنت روز به روز فرصتها و کسب و کارهای قدیمی را پایینتر میکشد و از سوی دیگر بحران اقتصادی، درگیریهای بینالمللی و نرخهای عجیب و غریب ارز ضربات پی در پی بزرگی به زندگی ما وارد میکنند. امروز ما به مهارتهای میلیاردی زندگی و کسب و کار نیاز داریم. چون تنها دو راه پیش رو داریم: بالا رفتن و سقوط. دیگر فرمولهای یک زندگی متوسطِ خوب جواب نمیدهد.
دیگر همه داریم یاد میگیریم سبک زندگی خود را با این شرایط وفق دهیم تا فقط کمی بیشتر دوام آوریم. تا پیش از رسیدن آن روز موعود که شاید معجزهی زندگی ما تحقق یابد، روزها را با روزمرگی و در بهترین حالت، با دلخوشیهای کوچک و سربندیهایمان سر کنیم. در این روزهای ایران، دیگر آن رویای زندگی ایدهآل را مثل یک خواب و خیال کودکی حتی به یاد نداریم. به نظر تنها راه پیش رو مهاجرت است، اینطور نیست؟ از دیدگاه جسم و ذهن ویران ما قطعا همینطور است. اما ما گیج و آشفته شدهایم. در ذهنمان مه غلیظی ایجاد شده است. حال ما خوب نیست.
بدون پول میتوان به بهترین زندگی، بهترین روابط و ثروت دلخواه دست یافت؛ اما بدون مهارت هرگز. چیزی مهمتر از کسب مهارتهای ضروری دنیای امروز وجود ندارد. این روزها نه تنها در ایران، که در کل جهان دیگر امنیت شغلی معنایی ندارد. شرکتهای بزرگ روز به روز به نیروهای کمتری نیاز پیدا میکنند. این روزها نیاز ما نه امنیت شغلی، که آزادی مالیست. باید مهارتهای لازم را کسب کرده و تنها به مهارتهای خود متکی باشیم.
ارزش اطلاعات در این دنیا، درست شبیه به شرایط جنگ است. در جنگ اطلاعات برابر با زندگیست. اگر از عملیات و اطلاعات درونی دشمن مطلع نشویم، هیچوقت از حملات آگاه نخواهیم بود و به سادگی نابود میشویم. به لطف گستردگی اینترنت و دهکدهی جهانی، این روزها دسترسی به اطلاعات بسیار آسان است. امروز هر کسی میتواند خدمات، محصول یا برند خود را با پلتفرمهای زیادی به کل جهان معرفی کند. اطلاعات مورد نیاز به صدها زبان نوشته و گفته میشود. و مشکل درست از همینجا شروع میشود! چرا که این اطلاعات به جای جهت دادن، تو را سرگردان و بعد غرق میکنند.
هر آنچه نیاز داری در اختیار توست؛ اما در میان دریایی از گفتهها، کتابها و برنامههای آموزشی بسیار بسیار زیاد پنهان است. زندگی کوتاه است و پیمودن تمام جادهها در راه یافتن مسیر درست منطقی نیست. زندگی تو یک مسیر اختصاصی خودت را دارد. مسیری که در راستای استعدادها و خواستههای توست. بدون یک راهنما با دستاوردها و تجارب شفاف، در بهترین حالت مسیرت را در دههی ۴۰ عمر، بعد از شکستهای پیاپی پیدا میکنی.
جهت داشتن ضروریتر از بزرگ بودن است. جهت داشتن بسیار مهمتر از سرعت داشتن است. تو مثل یک سربازی که پشت تیربار نشسته و به امید زدن هدفی در دور دست روز و شب به همه جا شلیک میکند. و در انتهای روز بدون هیچ انرژی و رمق و فکر، نا امید است. در زندگی باید تکتیرانداز باشی. تکتیرانداز زمان را در اختیار دارد. تمام روز موقعیت سنجی و فکر میکند. آهسته و با آرامش حرکت میکند و با یک ثانیه چکیدن ماشه، به هدف میزند. بدون یک راهنمای درست، زندگیات مجموعهای از تجارب گوناگون با هزینههای هنگفت زمان، انرژی و پول است.
اولین کاری که من بعد از ایجاد مرکز طرح طلایی انجام دادم، صرف زمان و وسواس کافی برای تهیهی کاملترین و بهترین ترجمه از کتاب زندگی خود را طراحی کنید (Designing Your Life) با توضیحات بینهایت ضروری مفاهیم بود، و اکنون این اولین گامیست که تو باید در زندگی برداری.
نیاز به گفتن نیست که در ایران مهمترین بخش سرمایه و اطلاعات، در تجارتهای خانوادگی (Family Business) رد و بدل میشود. از ضروریترین مهارتهای مورد نیاز در زندگی، توانایی شبکه سازی و نفوذ به سازمانها و شرکتهای خصوصی است.
زندگی خود را طراحی کنید دارای بهترین ابزارها برای فهم آنچه واقعا هستیم و واقعا میخواهیم است. سالها تجربه و برگزاری دورههای مختلف در دانشگاه استنفورد آمریکا و آزمون و خطای صدها شیوه با هزاران دانشجو، در نهایت منجر به نوشتن کتاب زندگی خود را طراحی کنید از دو استاد داتشگاه به نامهای دیوید ایوانس و بیل بورنت شده است.
فرض کنید در مسابقهای شرکت کردیم که باید سیبی را با کمان بزنیم تا پیروز میدان و برندهی جایزهی ویژه شویم. ماهها طرز کار با کمان را آموزش دیدیم و هدف نیز خیلی نزدیک است. اما حالا به محض نشانه گرفتن، بخار غلیظی فضا را پر میکند. دیگر چیزی جز مه غلیظ سفید رنگ نمیبینیم. و تا این مه پابرجاست، دیگر مهارتها و دانستههای ما ارزشی ندارد.
این شرایط ماییست که یک عمر در دانشگاه، زندگی، شغل و درآمد دلخواهمان را در طول مدت تحصیل به طور مداوم تجسم کردهایم و حالا مدرک به دست، با یک دنیای رو به زوال و ناعادلانه رو به رو شدهایم. قانون بازی عوض شده است. این بیرون دنیای دیگریست!
آن بخار غلیظ سفید رنگ واقعیست! و با یک نام علمی، در ذهن ما وجود دارد. شرایط کشور، تحصیلات کورکورانه بدون شناخت استعدادهای واقعی و یک عمر تنبلی در پرورش ذهن، باعث ایجاد این بخار سفید که مه مغز یا Brain Fog نام دارد، شده است. ما کاملا ذهن خود هستیم. ذهن کنترل کنندهی تمام احساسات و افکار و مسئول هدف گذاریها و تصمیمات ماست. کل واقعیت امروز زندگی ما کاملا ساختهی ذهن ماست. همان که در این مه غلیظ هیچ دید روشنی ندارد!
و در این زمان است که ما کنترل خود را به احساسات خود واگذار میکنیم. احساسات میتواند جنگ به پا کند. و اما میتواند بهترین رابطهی عاشقانه را بسازد. احساسات نیاز به کنترل دارد و بدون شفافیت ذهن، ما هیچ کنترلی نداریم. رانندگی در مه خطرناک است.
ذهن نیرویی برابر با خورشید دارد اما مثل همان خورشید، شعلههایش به هر طرف زبانه میکشد. ذهن نیاز به مهار دارد. چیزی که مثل یک ذرهبین نیروی خورشید را در یک نقطه متمرکز و آتشی سوزان بر پا کند. از بین بردن مه غلیظ ذهن و ایجاد شفافیت در افکار، احساسات و تصمیمات، نیازمند یک همراه آشنا به نظام و اصول سیم پیچی مغز است. باید گرههای زیادی باز شود.
این همراه نامهایی همچون مشاور، کوچ و منتور دارد. من مسیر اختصاصی زندگی تو را از میان دریایی از آموزشها، برنامهها و ارزشهای متناقض، در برابرت روشن میکنم. شاید تا موفقیت فقط یک قدم فاصله داری، اما پشت به جهت درست ایستادهای.
پردرآمدترین شغل در ایران چیست؟
فرصتهای دیروز، امروز تمام شدهاند. امروز سرویسهای درخواست خودرو، تاکسی رانی را فلج کردهاند. امروز در کنار فشارهای اقتصادی، فروشگاههای اینترنتی، کاسبان بازارهای مشهور کشور را ناامید کردهاند. کاسبانی که روزی با خرید یک ملک تجاری در منطقهی معروف شهر، تصور داشتند که دیگر اساس امپراطوری خود را بنا کردهاند.
بعد از موفقیت اسنپ، افراد بسیاری به سمت طراحی اپلیکیشن درخواست خودرو هجوم بردند و هزینههای میلیاردی در برنامههایی تلف شد که امروز نامی هم از آنها نشنیدهای. یک مجله سرگرمی میشناسم که در سال اول درآمد ماهیانه ده میلیون تومان را رد کرد. باید پشت سر انجامش داد؟ تلفات دنبال کنندهها بیش از اندازه است.
چاره چیست؟ پردرآمدترین شغل ایران چیست تا همین فردا شروع به انجامش کنیم؟ خبر بد این است که حافظهی مردم به شدت محدود است. در هر حوزه نهایت ۵ برند به ذهن میماند. نفر ششم تفاوتی با صدم ندارد. صفحهی دوم گوگل به بعد جواب نمیدهد. باید اول شوی. و تو تنها در راه اختصاصی خودت میتوانی نفر اول باشی. کسب و کار و زندگی، تفاوتی ندارد.
طرح طلایی، مسیر اختصاصی و راهکار مختص زندگی، رابطه و کسب و کار توست. طرح طلایی زندگی تو همان عدسی ذرهبینی است که مختص زبانههای سرکش ذهنت طراحی شده تا آن خورشید را در یک نقطه متمرکز کند و آتشی سوزان به راه اندازد.
ما ذهن خود هستیم و اولین اصل در کنترل ذهن، شفافیت است. چیزی که روز به روز برای ذهن مه آلود و تنبل ما با مشکلات اقتصادی کشور و پیشرفت سریع تکنولوژی، کمرنگتر میشود. بدون کنترل ذهن، احساسات زندگی ما را میگیرند. بدون کنترل ذهن، قانون جذب به جای خدمت به ما، زندگی ما را تباه میکند.
طرح طلایی تو همین حالا در برابرت است. اما مثل یک تکه سنگ بیشکل که منتظر بینش کافی برای تراش خوردن است. برای پیکر تراشی ابتدا میبایست با شفافیت تمام، کل طرح تندیس را در دل سنگ تجسم کرد و بعد فقط مشغول کندن سنگهای اضافی دور آن شد.
اولین اصل در به کار بستن قانون جذب، روشن بودن هدف و مسیر است؛ هنگام متمرکز شدن زبانههای سرکش ذهن است که قانون جذب با بیشترین نیرو فعال میشود. برای این شفافیت باید از طرح طلایی زندگی خود آگاه باشی. که هستی؟ چه استعدادی داری؟ چه میخواهی؟ چگونه انتخاب میکنی؟ برای چه در این سایت مشغول خواندن این مطلب هستی؟
از زندگی عادی خداحافظی کنید چرا که تنها دو راه پیش رو داریم: بالا رفتن و سقوط.
همیشه در بدترین شرایط کشورها، عدهای با استفاده از مهارتهای خود سودهای کلان بردهاند؛ اما هرگز نباید در این مسیر گیج و آشفته و دچار سندروم شی براق شوی. سندرومی که قدرت تمرکز را از تو میگیرد. به طرح طلایی من خوش آمدی.
لازمهی پیوستن به ما، مطالعه و انجام تمرینات “زندگی خود را طراحی کنید” است. برای دریافت اطلاعات ارتباط، به این صفحه مراجعه کنید.
– علی عربی
سلام ، من ۴ سال با شخصی تو رابطه بودم. همه چیز خیلی خوب بود تا اینکه من از شدت دوست داشتن زیاد به طرف مقابلم فقط گیر های الکی میدادم. دعواهای الکی میکردم. الان که به اشتباهم پی بردم میگم الکی وگرنه تو اون تایم نظرم این نبوده و همیشه حق با من بوده. هر سری که میگفتم دیگه بسه خسته شدم کات کنیم طرف مقابلم نمیزاشت ولی الان اون دیگه خسته شده و به من گفت که دیگه برنمیگرده با وجود اینکه هر روز بهم پیام میده اما الان ۲ ماهه که رسما کات کردیم. همه در جریان دوستی ما بودن حتی خانواده ها. الان سوال من اینه که با وجود اینکه الان هم من کات کردم ولی پشیمونم چه کاری بهتره که انجام بدم؟ برم سمتش یا نه؟ من از دوست داشتن زیاد شکاک شده بودم نسبت به همه چیز( البته اینم بگم تو این ۴ سال چیزی از طرفم ندیدیم غیر از ۱ بار که کوشیشو چک کردم دیدم به یه سری دخترا پی ام بازی کرده بودن ) که بماند ۱ ماه باهاش قهر کردم و کاری کردم که به اشتباهش پی برد ولی من دیگه شکاک شدم در صورتی که کاری نمیکرد دیگه
سلام، بریک آپهای پیاپی خبر از سبک دلبستگی اجتنابی داره. اگر به فکر درمان جدی نباشید این اتفاق بارها در زندگی شما تکرار خواهد شد. شکاک شدن بعد از دیدن این موارد طبیعی هست و نیاز به کار زیادی داره. این که گفته دیگه برنمیگرده یعنی شما پشیمونیتون رو ابراز کردید. اگر این طوره به زندگی ادامه بدید و به پرسش و پاسخهای این سایت گوش بدید. و اگر نه، برای یک صحبت جدی، خیلی حساب شده پا پیش بگذارید.
چطور میتونم مشاوره خصوصی درخواست بدم ؟؟
مشاوره خصوصی به شکل محدود انجام میشه. “اینجا کلیک” و صفحه رو مطالعه کنید، طرح مورد نظر رو به همراه توضیح دو خطی از مشکل به پشتیبانی در تلگرام @tarhetalayi یا ایمیل tarhetalayi (at) gmail.com اطلاع بدید. در صورت توافق زمانی با شما هماهنگ میشه.
سلام وقت بخیر من تصاویر برای تابلوی تجسم میخاستم تو یوتیوب هم پیغام گذاشتم گفتید اینجا بگم ممنون میشم بگید چطوری میتونم تهیه کنمم سپاس فراوان